محل تبلیغات شما

 

 

معنی و نکات درس در امواج سند. فارسی یازدهم

شرح و تفسیر شعردر امواج سند. فارسی یازدهم

 اين شعر درموردِ دلاوري هاي جلال الدّين محمّدخوارزمشاه است كه دربرابرچنگيزخان مغول ،باشجاعت

ايستادگي كردودكترمهدي حميدي (1293-1365 ه.ش)ازشاعران تواناي معاصر،شهامت وپايداري اورا در

سروده اي زيبا (در قالب چهار پاره يا دوبيتي به هم پيوسته ) به تصویر کشیده است.

*************************************************************************

1- به مغرب، سينه مالان قرص خورشيد.

سينه مالان=سينه خيز،سینه خیزرفتن خورشيدتشخيص دارد- گردزعفران رنگ =استعاره ازآفتاب زردرنگ

(گردي زعفران رنگ درواقع تشبيه دارد :گردي همانندزعفران)

قرص خورشيداستعاره ازعظمت وجاه وجلال حكومت خوارزمشاهيان  (خورشيد، همچون انساني زخمي

پنداشته شده كه به آهستگي پشت کوه پناه مي گيرد ،استعاره و تشخيص است.)

معني و مفهوم=قرص خورشيد،به آرامي ودركمال ناتواني ، سينه خيز درپشت كوه ها پنهان مي شود.(خورشيدعظمت وجاه وجلالِ حكومت خوارزمشاهيان روبه نابودي بود.)

                     *   *   *

2-  خورسید نورِ  زرد رنگ خود را مانند گرد زعفران، بر روی نیزه ها و سربازان می ریخت.

(گرد زعفران رنگ، استعاره از نور کم رنگ خورشید)

   *****************************************************************************

3_ز هر سو بر سواری غلت

غلت خوردن: غلتیدن،جسمی بر روی جسمی دیگر حرکت کردن

اسبی تیر خورده: اسبی زخمی

باره: اسب                        سوار زخم دار: سوار مجروح              نیم مرده:نیمه جان، کسی که دارد ،

جان می دهد و می میرد. 

سوارِ زخم دارِ نیم مرده:(موصوفی با دو صفت)

معنی:در هر سوی میدانِ جنگ،اسبی زخمی بر روی سواری می افتاد و جسمِ سنگینش را بر

روی آن سوار، می انداخت. 4-و آن سوارانِ زخمی  و نیمه جان، در زیرِ پیکرِ اسب ها از شدّتِ

درد ، به ناله در آمده بودند.

*****************************************************************************

5-نهان می گشت روی روشن روز.

روی روز=اضافه استعاری وتشخیص(برای روزمانندانسان صورت درنظرگرفته)-روزمجازازخورشید(علاقه

لازمیه)-دامن شب =اضافه استعاری وتشخیص- خرگه =خیمه وچادربزرگ ومجازاًبه معنای قدرت وشکوه خوارزمشاهیان.

معنی ومفهوم=صورتِ روشن روز ،درزیردامن شب پنهان می شد(هواکم کم تاریک می شدو 6- همانگونه

که خورشیددرتاریکی شب پنهان می شد،قدرت وشکوهِ خوارزمشاهیان نیزبه پایان می رسید.

     **************************************************************************

7--به خونابِ شفق -  شفق = سرخي آسمان هنگام غروب خورشيد –خوناب شفق=اضافه

تشبيهي–شفق به خوناب تشبيه شده-در ياي خون استعاره ازسرخي شفق درهنگام غروب –   غروب

آفتاب خويشتن راديدن=كنايه ازروبه نابودي گذاشتن عمرو بخت واقبال کسی

معني ومفهوم=جلال الدین بانگاه كردن به شفق سرخ رنگ،ايران باستانی وشكوهمندراخون آلود 

می بيند  8-     و نيز با نگاه كردن به خورشيددرحال غروب وشفق سرخ رنگ به يادغروب عمرخود و

نابودشدنش مي افتاد

        ********************************************************************

9-چه انديشيد آن دم كس ندانست.

خون ديده درمصراع دوم= اشك و كنايه از به شدت گريستن

دراين دو بيت شاعرابتدا جلال الدّين رابه آتش تشبيه مي كند وسپس درمصراع بعد او را به  آتش برتري

   مي دهديعني تشبيه تفضيل به كار مي برد.

معني ومفهوم= كسي نمي دانست كه چه انديشه اي به ذهن جلال الدين رسيده بود امّا اين فكروانديشه چنان اوراآزار مي دادكه به شدت گریه می کرد  و   10--سپس همانند آتشي سوزان بلكه

سوزنده ترازآتش(ازنظرنابودکردن) به ميانِ سپاهيان مغول افتاد وبه كشتارِآنها پرداخت.

*************************************************************************

   11-درآن باران تیروبرق پولاد.

باران تير=اضافه تشبيهي – پولاد :مجازازشمشير(علاقه جنسيه)–شام رستاخيز: استعاره ازشوروغوغاي

صحنه ي جنگ درشب –  درياي خون: استعاره ازميدان جنگ كه ازخونِ كشته شدگان همچون دريايي

ازخون شده بود-    به دنبال سرچنگيزمي گشت = به دنبال نابودي چنگيزبود(نشانگر نهايت كینه ونفرت ازمغولان وچنگيزخان )

مفهوم ومعني=جلال الدين، درزيرباران تير و ضربات شمشير،شبِ پايان عمرخودرامي گذراند و 12-درميدان

جنگ به دنبال آن بودكه چنگيزرابيابد وسراو را از تن جداكند چون كينه ی  مغولان سراسر وجودش

رافراگرفته بود.

*   *   ***********************************************************************

13-بدان شمشیرتیزعافیت سوز.

عافيت سوز=صفت فاعلي مركب مرخم(عافيت سوزنده) از بين برنده وسوزاننده ي عافيت

وسلامتي(کنایه ازکشنده)–كارمرگ كردن: كنايه ازكشتن ، همانندمرگ ياعزرائيل عمل كردن–درآن انبوه =

درآن سپاه انبوه مغول(انبوه صفت جانشین اسم) - برگ: استعاره ازتك تك سربازان وشا خه استعاره

ازسپاه مغول–       برگ مي كرد= برگ توليد مي كرد و (تعدادشان بیشتر می شد.)

معني ومفهوم=جلال الدّين باشمشيرِبرنده وكشنده اش درميان لشكريان مغول همانندمرگ عمل 

می كردو افرادِ زيادي رامي کشت. 14- امّا هرچه مي کشت ،دوبرابرِ آن افراد ،به جنگِ اومي آمدند.

*   *   *******************************************************************

15-میان موج می رقصید درآب.

دربيت اول ،تصويرآسمان و انعکاسِ ستارگان ،در رود سند، به تصویر کشیده شده است  كه بامتلا طم

شدن آب رود، عكس ستارگان درآب نیز ،تكان می خورد وبه نظرجلال الدّين رقصِ مرگ انجام مي دادند

و نشانگر اين است كه ستارگان ،مرگ رابراي اووخانواده اش رقم زده اند(اشاره به اعتقادِ گذشتگان،كه

هرانسان، ستاره اي درآسمان دارد وبامرگِ اوستاره اش نيزخاموش مي شود.)–رقص مرگ ستارگان

تشخيص دارد.دربيت دوم  نيزتوصيفي از رودِ سنداست و حركتِ موج هاي سنگين رود،رابه فرو ريختن

كوهي پشت سركوه ديگر تشبيه كرده است.

معني ومفهوم= تصويرِستارگان درامواجِ رودسندماننداين بودكه ستارگان، رقص مرگ انجام مي دهندو پيام

مرگ جلال الدّين وخانواده اش رابه اومي دهندو 16-امواج پياپي رودِ سند، مانند اين است كه كوهي

ازپس كوه ديگرفرومي ريزد.

 

*   *   **********************************************************************

17- خروشان ،ژرف ،بی پهنا،کف آلود

درمصراع اول بیت اول آرایه تنسیق الصفات (چندصفت متوالی برای یک موصوف )-  بی پهنا =عریض

،گسترده – ژرف=عمیق – ( دل شب =سیاهی شب یانیمه شب اضافه استعاری وتشخیص)- سدّروان:

استعاره ازرودسند که مانندسدّی جلوی حرکت سپاه جلال الدین راگرفته بود- دیده ی شاه: چشم شاه –

(نیش دردیده رفتن =کنایه ازآزارواذیت دیدن ازنگاه به چیزی،رنج بردن ازنگاه به چیزی- موج هابه نیش

تشبیه شده اند.)

معنی ومفهوم=رودسند،جوشان وخروشان،عمیق وعریض ،کف آلود وموج ن دل سیاه شب راپاره

می کردوبه جلومی رفت و -جلال الدّین ،ازنگاه کردن به این رود که همچون سدّی ،مانع  فرارِ او و

خانواده اش بود،سخت آزار می دید.

 

*   *   **********************************************************************

19- زرخسارش فرومی ریخت اشکی .

بنای زندگی: اضافه تشبیهی- بنای زندگی برآب می دید:کنایه اززندگی خودراناپایدار و فانی می دید-

ازطرفی زندگی رابرآب دیدن :می تواند اشاره به چشم اشکبا رِجلال الدّین هم باشدکه ازپشتِ اشک

چشم به زندگی نگاه می کرد.-  سیماب گون امواج لرزان =امواج لرزان رابه سیماب(جیوه)تشبیه کرده است.

معنی ومفهوم =  جلال الدّین به شدّت گریه می کردو زندگی اش رانابودشده می دید و 20-بانگاه کردن

به امواج متلاطم و جیوه مانندِ رودسند،فکرتازه ای به ذهنش رسید.

 

*   *   ************************************************************************

21-به یاری خواهم از آن سوی

زره پوش:کسی که زره بر تن کرده،

کمان گیر: کمان دار، کسی که تیر و کمان دارد.    سواران،زره و کمان:مراعات نظیر

دمار:رگ و ریشه،عصب                دمار از کسی کشیدن:کنایه ابود کردنِ کسی

غولان: استعاره از سربازان دیو صفت و وحشی مغول

خانمان:زن و فرزند،خانواده،سامان

معنی:از آن سوی دریا،سوارانی مسلّح و کمان دار را به یاری می طلبم و 

22-این سربازانِ دیو سیرتِ مغول را نابود خواهم ساخت و بُنیان و خانمانشان رابا شمشیر،به آتش

میکشم.

**********************************************************************

23-شبی آمدکه می بایدفداکرد.

اهریمن =درپهلوی یعنی عقل پلید،خردخبیث دراین جایعنی دشمن بداندیش وشیطان صفت-

استاد=مخفف ایستاد، ایستادگی کرد مقاومت کرد-

معنی ومفهوم= اکنون هنگام آن است که زن وفرزند رادرراه آزادی کشور وسرزمین فداکنیم و 24-درمقابل

دشمنِ اهریمن صفت، مقاومت وایستادگی کنیم تاوطن راازاسارت اونجات دهیم.

****************************************************************************

25 -شبی را تا شبی، با لشکری

 

خود:کلاه خود و کلاه آهنی- سر و خود:تناسب.-    بادپا:اسب تندرو-  تشبیهِ اسب به کشتی.

شبی را تا شبی:یک شبانه روز،از امشب تا فردا شب

 

معنی: از آن شب تا فردا شب، در طولِ یک شبانه روز،با سپاهی اندک،سرهای زیادی  را از بدن جدا کرد

و سربازانِ بسیاری را کشت.

26 -هنگامی که سپاهیانِ دشمن، او را محاصره کردند،اسبِ تنومندش را چون کشتی در رود انداخت.

**************************************************************************

27-چو بگذشت از پس .              بی پایاب:عمیق. دریای بی پایاب: منظور رود خانه ی بزرگ و عمیق

در بیت بعد:چنگیز میگوید:انسان،اگر فرزندی دارد،باید این چنین باشد.

معنا و مفهوم: هنگامی که از آن جنگِ دشوار رهاشد و از آن رودخانه ی بزگ و عمیق گذشت،

 

28- چنگیز خانِ مغول،به یارانش گفت:

" انسان اگر فرزندی هم دارد، باید این چنین مثلِ جلال الدّین شجاع و با غیرت باشد."

****************************************************************************

 

29-به پاس هر وجب.

سرها:مجاز از سربازان شجاع که فدا شدند.    افسر:تاج و مجاز از سرِ سربازان

معنی و مفهوم: برای پاسداری از هر وجبِ این سرزمین،افراد بسیاری کشته شدند و سرهای بسیاری از بدن جدا گشته.

30-خدا می داند که به خاطرِعشق به وطن،چه سرهایی که از بدن جدا شده و چه بسیار افرادی که جانی

خویش را فدا کردند.

****************************************************************************

پایان.اوّل آبان نود و هشت.حسین حسین زاده بافـــــــرانــــــــــــی. دبیر دبیرستان های نایین

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

معنی و نکات درس:باران محبّت.......فارسی پایه ی یازدهم...

معنی و نکات درس جمال و کمال...درس هفتم.....فارسی دهم

معنی درسس پرورده ی عشـــــق......فارسی یـازدهم...

  ,مي ,جلال ,استعاره ,*   ,شب ,    ,از آن ,جلال الدّين ,معنی ومفهوم ,می دید ,اضافه استعاری وتشخیص

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شادابی نشاط ارمغان ورزش نادر سبحاني معاون اجرايي دبيرستان-مرند